گنجینه معارف

منصور بر سریر قدرت(136 - 158)

منبع : از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی , جعفریان، رسول , 266 , , , تعداد بازدید : 1462     تاریخ درج : 1385/05/03    

منصور در روزگار سفاح، قدرت فراوانی داشت. وی بود که در خراسان برای سفاح بیعت گرفت و بر بسیاری از ایالات نظارت داشت. با این قدرت، طبیعی بود که به جانشینی سفاح برگزیده شود. زمانی که سفاح درگذشت، منصور در راه بازگشت از سفر ج بود. بر اساس وصیت سفاح، منصور باید به خلافت می رسید و رسید.

حکومت عباسی در دوره منصور، دوران سختی را پشت سر گذاشت و به رغم مخالفت ها و شورش های فراوان از سوی امویان، مخالفان عباسی و علوی منصور و نیز دشمنان ایرانی، وی توانست پایه های خلافت عباسی را استحکام بخشد. در اصل، منصور را باید مؤسس دولت عباسی دانست. وی شورش های زیادی را در زمانی که هنوز عباسیان قدرت چندانی نداشتند سرکوب کرد و بیت المال خالی را آکنده از ثروت کرد.

این اقدام مورد اعتراض عبد الله بن علی عباسی که فرماندهی نبردها را با مروان بن محمد اموی داشت، قرار گرفت. او که قرار بود با سپاهی عازم جنگ با رومی ها شود، سر به طغیان برداشت. این نخستین درگیری خانگی میان عباسیان بود. طبیعی بود که سفاح خلافت را در خاندان پدرش نگاه دارد و به عمویش وانگذارد. سرکوبی عبد الله بن علی نیز به ابو مسلم واگذار شد. این نشانه آن بود که سپاه خراسانی که در شام بود، نباید از عبد الله دفاع کند. درگیری چند ماه به طول انجامید و عاقبت، پس از شکست عبد الله، وی گریخت. عبد الله بعدها، پس از قتل ابو مسلم در سال 137، به بصره آمد و پنهان شد. وی پس از ده سال، در سال 147 کشته شد.

حکومت عباسی، به جز خاندان عباس، دو پایه اصلی داشت: یکی ابو سلمه خلال بود که زمان سفاح به تحریک ابو مسلم کشته شد، دوم خود ابو مسلم که در زمان منصور به قتل رسید. منصور، که در هر حال، سیاست حیله و نیرنگ را به عنوان یک اصل، برای خود نگاه داشته بود، ابو مسلم را نخست نوعی رقیب و در اصل دشمنی سرسخت برای دولت عباسی می دید. ابو مسلم با شخص و شخصیت منصور میانه ای نداشت و به دیده منصور هم، خراسانیانی که دولت اموی را سرنگون کرده بودند، می توانستند دولت نو پای عباسی را هم براندازند. از سوی دیگر ابو مسلم، خراسان را ملک طلق خود می دید و هیچ گونه مداخله ای را در آن نمی پذیرفت. زمانی که پس از سرکوبی عبد الله بن علی در شام، ثروت هنگفتی به دست ابو مسلم افتاد، حاضر نشد دیناری از آن را به منصور دهد. حتی بر آن شد تا فرستاده منصور را که برای گرفتن اموال آمده بود بکشد. اینها علایمی بود که به نوعی سرکشی ابو مسلم علیه منصور نشان می داد. منصور در سال 137 با فریب، وی را به دربار خود کشاند و پس از یک جدل مختصر، به سربازانش که از پیش آماده بودند، دستور داد تا وی را به قتل رساندند.

بازتاب این اقدام، نه میان اعراب خراسان، بلکه بیشتر، میان ایرانی هایی بود که بعدها، با ادعای حلول روح ابو مسلم در آنها، شورش هایی را در نقاط مختلف برپا کردند. البته میان انگیزه آنها با انگیزه ابو مسلم هیچ ارتباطی وجود نداشت. بعدها به نمونه هایی از آنها اشاره خواهیم کرد.

گفتنی است این که ابو مسلم، شخصیت ویژه ای داشت. صرف نظر از این که در ظاهر مسلمان بود، فردی خونریز و سخت دل بود و زمانی که در خراسان قدرت یافت، دستور سرکوبی هر شورشی را با خشونت صادر کرد. تنها در شورش گرگان، به دستور ابو مسلم، سی هزار تن از شورشیان کشته شدند. در سرکوبی مردمان سغد و بخارا و کش نیز هزاران نفر از شورشیان قتل عام شدند.

وی در جمع آوری ثروت نیز بی اندازه حریص بود و زمانی که به ری آمد تا به عراق برود، خزاین خود را در آنجا گذاشت. وقتی کشته شد، افراد مختلف برای دستیابی به این ثروت هنگفت تلاش های بسیاری انجام دادند.

کلمات کلیدی
قدرت  |  خلافت  |  خراسان  |  شورش  |  سفاح  |  منصور بر سریر قدرت  | 
لینک کوتاه :