گنجینه معارف

هماهنگی مهر و قهر با جمال و جلال

» این آیه در سیاق ایات قتال ودفاع نازل شده است وبرای دفع توهم کسانی که مرگ در راه خدا را نابودی دانسته وجهاد ودفاع را زوال می پندارند سند گویایی است وعصاره مضمون آن این است که: جنگ در برابر زور وقیام در قبال قهر واقدام در صحنه نبرد با باطل، گرچه مظهر جلال الهی است لیکن صلح با حق وتسلیم در برابر قسط وعدل وتامین حیات خود ودیگران را که همگی از مظاهر جمال خدا به شمار می آیند، به همراه دارد. البته تمام دستورهای آسمانی حیات بخش بوده واین حیات بخشی اختصاصی به جهاد ودفاع ندارد لیکن آیه مزبور در جریان جنگ با باطل وایثار ونثار در راه حق نازل شده است که هنگام بسیج نیرو به صحنه پیکار می فرماید: پذیرش دعوت منادیان دفاع، زندگی شما را تثبیت می نماید. » خلاصه آن که تکلیف الهی گرچه با کلفت ورنج همراه است وبه نوبه خود نشانه جلال خداوند است، لیکن درون آن چز تشریف که آیت جمال خداست، نخواهد بود.

چکیده ماشینی


منبع : زن در آئینه جلال و جمال , جوادی آملی ، عبدالله , 23 , , , تعداد بازدید : 1963     تاریخ درج : 1385/04/22    

چون خداوند بسیط الحقیقه است وهیچگونه کثرت وتعدد در او راه ندارد لذا اوصاف ذاتی وی عین ذات او بوده، چنانکه عین هم اند. بنابراین اسمای حسنای او همگی آیت همان ذات ویکتا است. یعنی هر اسمی همه کمالهای ذاتی و وصفی وفعلی را به همراه دارد وتفاوت نامهای الهی گذشته از محیط ومحاط بودن وصرف نظر از تقسیمهای دیگر فقط در ظهور وخفای کمالهاست. یعنی هر اسمی واجد تمام کمالهای الهی بوده ومظهر همه انهاست لیکن در ظهور وخفای آن کمالها بین اسماء اختلاف است، بنابراین مظهر هر نامی کمالهای اسامی دیگر را داراست گرچه فعلا کمالهای مزبور در او ظهور ندارد.

جلال وجمال که از اسماء الهی اند، مظاهر گوناگون دارند ولی چون جلال حق در جمال وی نهفته است وجمال وی در جلال او مستور است، چیزی که مظهر جلال الهی است، به نوبه خود واجد جمال حق بوده وچیزی که مظهر جمال خداست، به نوبه خویش دارای جلال الهی خواهد بود. نمونه بارز استتار جمال در کسوت جلال را می توان از آیات قصاص ودفاع استنباط نمود، یعنی حکم قصاص، اعدام، اماته، خونریزی، قهر انتقام، غضب، سلطه، استیلا، چیرگی ومانند آن که از مظاهر جلال وجنود ویژه آن به شمار می روند، احیا، صیانت دم، مهر، تشفی، خشنودی ونظایر آن را که از مظاهر جمال وسپاهیان خاص آن شمرده می شوند به همراه دارد، چنانکه خداوند صاحب جلال وجمال چنین می فرماید:

و لکم فی القصاص حیاة یا اولی اچلباب (1)

«وای خردمندان، شما را در قصاص زندگانی است.» یعنی این اعدام ظاهری احیاء را در درون خود داشته ومانع از بین بردن ظالمانه دیگران است واین مرگ فردی حیات جمعی جامعه را تامین می نماید واین قهر زودگذر مهر مستمر را به دنبال دارد و... چنانکه درباره دفاع مقدس وپیکار در برابر تهاجم بیگانگان نیز می فرماید:

یا ایها الذین امنوا استجیبوا لله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم (2)

«ای کسانی که ایمان آورده اید، چون خدا وپیامبر، شما را به چیزی فرا خواندند که به شما حیات می بخشد، آنان را اجابت کنید.» این آیه در سیاق ایات قتال ودفاع نازل شده است وبرای دفع توهم کسانی که مرگ در راه خدا را نابودی دانسته وجهاد ودفاع را زوال می پندارند سند گویایی است وعصاره مضمون آن این است که: جنگ در برابر زور وقیام در قبال قهر واقدام در صحنه نبرد با باطل، گرچه مظهر جلال الهی است لیکن صلح با حق وتسلیم در برابر قسط وعدل وتامین حیات خود ودیگران را که همگی از مظاهر جمال خدا به شمار می آیند، به همراه دارد. البته تمام دستورهای آسمانی حیات بخش بوده واین حیات بخشی اختصاصی به جهاد ودفاع ندارد لیکن آیه مزبور در جریان جنگ با باطل وایثار ونثار در راه حق نازل شده است که هنگام بسیج نیرو به صحنه پیکار می فرماید: پذیرش دعوت منادیان دفاع، زندگی شما را تثبیت می نماید. چنانکه بعد از قیام واقدام وجهاد واجتهاد وحضور در صحنه ستم ستیزی ونیل به مقام شامخ شهادت می فرماید:

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون (3)

«هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.» پس دفاع که مظهر جلال خداست، عامل تضمین کننده حیات فردی وجمعی وضامن زندگی سالم دنیا وآخرت خواهد بود واین همان استتار جمال در جامه جلال واشتمال کسوت جلال بر هسته مرکزی جمال است.

تجلی مهر وقهر در گستره هستی

توجه به این نکته لازم است که هماهنگی قهر ومهر وهمبستگی جلال وجمال اختصاصی به مسائل یاد شده از قبیل قصاص ودفاع ندارد بلکه در سراسر شریعت نهفته ودر سراسر شؤون آن مشهود است، به طوری که هر ارادتی در کراهت نهفته است وهر اشتیاقی در انزجار مستتر است. لذا گاهی می فرماید:

کتب علیکم القتال وهو کره لکم وعسی ان تکرهوا شیئا وهو خیر لکم (4)

«بر شما کارزار واجب شده است، در حالی که برای شما ناگوار است، وبسا چیزی را خوش نمی دارید وآن برای شما خوب است.» یعنی قتال که ظاهرا شر شمرده می شود ومایه کراهت است، خیر را در درون خود دارد وپایه ارادت شما خواهد بود. در مسائل خانوادگی نیز تحمل برخی از مصائب اخلاقی ظاهرا شر به شمار می آید لیکن خیر بی شمار را که همان تحکیم خانواده وحراست از کیان آن است در درون خود خواهد داشت.

چنانکه می فرماید:

فعسی ان تکرهوا شیئا ویجعل الله فیه خیرا کثیرا (5)

«پس چه بسا چیزی را خوش نمی دارید وخدا در آن مصلحت فراوان قرار می دهد.» خلاصه آن که تکلیف الهی گرچه با کلفت ورنج همراه است وبه نوبه خود نشانه جلال خداوند است، لیکن درون آن چز تشریف که آیت جمال خداست، نخواهد بود. لذا هر مکلفی مشرف خواهد شد واین کلفت ورنج زودگذر امتثال دستورهای الهی، شرف پایدار را به ارمغان خواهد آورد. از این رهگذر قرآن کریم بعد از دستور وضو وغسل وتیمم می فرماید: خداوند می خواهد شما را تطهیر کند یعنی این تکلیف ظاهری، تطهیر معنوی که جمال دل را تضمین می نماید به همراه دارد:

... ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج ولکن یرید لیطهرکم ولیتم نعمته علیکم لعلکم تشکرون (6)

خدا نمی خواهد بر شما تنگ بگیرد، لیکن می خواهد شما را پاک ونعمتش را بر شما تمام گرداند، باشد که سپاس او بدارید.

چنانکه زکات مال ظاهرا مایه نفاد آن است لیکن درون آن نمو ورشد تعبیه شده است:

یمحق الله الربا ویربی الصدقات (7)

خدا از برکت ربا می کاهد، وبر صدقات می افزاید.

وما اتیتم من زکاة تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون (8)

آنچه را از زکات می دهید وخشنودی خدا را بدان خواستارید پس آنان فزونی یافتگان اند.

وشاهد استتار جمال در کسوت جلال همان است که بهشت در درون رنجها ودشواریها سیر وسلوک وصبر واستواری جهاد اصغر واوسط واکبر جا گرفته است:

حفت الجنة بالمکاره بهشت با ناگواریها پیچیده شده است.

همانطوری که جلال در درون برخی از جمالها واقع شده است:

«حفت النار بالشهوات » آتش جهنم با تمایلات دلخواه پیچیده شده است.

زیرا شهوتها ولذتها ونشاطها ونظایر آن مظاهر جمالند واگر تعدیل نشوند واز مرز حلال بگذرند وجنبه حیوانی محض بگیرند، در درون خود قهر خدا را به همراه دارند.

مهمترین نمونه اختفای جمال در چهره جلال، وبهترین شاهد نهان بودن جمال در جامه جلال واستتار مهر در کسوت قهر، تبیین وضع دوزخ یا عذابهای دردناک دیگری است. چنانکه در سوره الرحمن که برای یادآوری نعمتهای ویژه الهی نازل شده ومکررا از همه مکلفان، اعتراف می طلبد وراه هرگونه تکذیبی را برای آنها مسدود می کند دوزخ وشعله های گدازنده آن به عنوان نعمتهای خاص الهی اعلام شده واز همگان اقرار گرفته می شود که تکذیب آنها روا نیست ونمی توان اصل وجود آنها وهمچنین عمت بودن آنها را دروغ دانست:

هذه جهنم التی یکذب بها المجرمون، یطوفون بینها وبین حمیم ان، فبای الاء ربکما تکذبان (9)

این است همان جهنمی که تبهکاران آن را دروغ می خوانند، میان آتش ومیان آب جوشان سرگردان باشند. پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را منکرید؟

همانطوری که عذاب دوزخ هماهنگی جلال وجمال را به همراه دارد، عذاب استیصال وتدمیر دنیا نیز پیام هماهنگی قهر ومهر وهماوردی نقمت ونعمت را به همراه دارد، چنانکه می فرماید:

وانه هو رب الشعری، وانه اهلک عادا اچولی وثمود فما ابقی، وقوم نوح من قبل انهم کانوا هم اظلم واطغی، والمؤتفکة اهوی، فغشاها ما غشی، فبای الاء ربک تتماری (10)

وهم اوست پروردگار ستاره شعری، وهم اوست که عاد قدیم را وثمود را هلاک کرد وچیزی باقی نگذاشت وپیشتر از آنها قوم نوح را، زیرا آنان ستمگرتر وسرکش تر بودند، وشهرهای مؤتفکه را فرو افکند، پس پوشاند بر آن شهرها آنچه پوشاند، پس به کدام یک از نعمت های پروردگارت تردید روا می داری؟

در این آیات سرنگونی طاغیان وبراندازی نظام طغوی وتعدی را از الاء ونعمتهای الهی شمرده وهیچگونه مریه وشک در آن روا نمی داند وگرچه انکار نعمتهای خدا وکفران آنها کیفری چون کیفر اقوام یاد شده دارد لیکن ظاهر آیه های مزبور آن است که براندازی نظام ظلم بر اساس مهر الهی به محرومان است، یعنی آن مهر وجمال در جامه قهر وجلال ظهور کرد، ورفع محرومان با وضع مستکبران در آمیخت تا کوثر صبر وشکیبایی بر تکاثر بطر واشر پیروز آید.

این امتزاج قهر ومهر در هر موجودی برابر باسعه وجود آن موجود ظهور دارد، یعنی در موجود مستکفی نیرومندتر از موجودهای ناقص است ودر ذات اقدس خداوند که فوق تمام است، به کمال محض می رسد.

در نشئه کثرت ومنطقه ماده چون ظهور جمعی آن کم است، هماهنگی واتحاد دو وصف جمال وجلال محسوس نیست بلکه چنان می نماید که برخی فقط مظهر قهر بی مهرند وبعضی مدار مهر بی قهرند لیکن برهان وعرفان، حاکمان بر حس اند ونقص احساس را با تحلیلی مفهومی یا تجلیل شهودی ترمیم می نمایند. زیرا ممکن نیست چیزی آیت حق تعالی باشد ولی همه اوصاف او را ارائه ندهد. البته در نحوه آیت بودن وکیفیت ارائه بین آنها تمایز برقرار است.

پی نوشت ها:

1- بقره، 179

2- انفال، 24.

3- ال عمران، 169.

4- بقره، 216.

5- نساء، 19.

6- مائده،6.

7- بقره، 276

8- روم،39.

9- الرحمن، 44 - 43.

10- النجم، 55 - 49.

کلمات کلیدی
خدا  |  قهر  |  مهر  |  جمال  |  جلال  |  جمال و جلال  |  هماهنگی  | 
لینک کوتاه :