گنجینه معارف

کشتی سازی حضرت نوح با هدایت الهی [آیات 37 و 38 سوره هود]

از آیات سوره هود بر می آید که خدای تعالی به آن جناب دستور داد تا کشتی را با تاییدو تسدید او بسازد، و آن جناب شروع به ساختن آن کرد، که مردم دسته دسته از محل کار آن جناب گذشته و او را مسخره می کردند، چون کشتی آب می خواهد، و کشتی سازی باید در لب دریا باشد، و آن جناب این کار را در بیابانی بدون آب انجام می داد، و همین باعث می شد که مردم او را مسخره کنند، و آن جناب در پاسخشان می فرمود اگر امروز شما ما را مسخره می کنیدبه زودی خواهید دید که ما شما را مسخره می کنیم و به زودی خواهید فهمید که کسی که دچارعذاب گردد خوار و ذلیل و بیچاره می شود، و عذابی که می آید عذابی است مقیم و غیرقابل زوال و نیز از دو سوره هود و مؤمنون بر می آید که خدای عز و جل برای نزول آن عذاب،علامتی قرار داده بود و آن این بوده که آب از تنوری بالا می زند. :نوح(ع)همچنانکه از سوره هود و مؤمنون استفاده می شود مشغول ساختن کشتی بود تا اینکه آن را به اتمام رسانید و امر خدای تعالی مبنی بر نزول عذاب صادر شد، و آن تنور شروع به جوشیدن کرد، در این هنگام خداوند متعال به آن جناب

چکیده ماشینی


منبع : تفسیر المیزان جلد دهم , طباطبایی، سید محمد حسین , 331 , 366 , , تعداد بازدید : 21030     تاریخ درج : 1385/04/18    

و اصنع الفلک باعیننا و وحینا و لا تخاطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون (37)و یصنع الفلک و کلما مر علیه ملا من قومه سخروا منه قال ان تسخروا منا فانا نسخر منکم کما تسخرون (38)

ترجمه آیات

و زیر نظر ما آن کشتی کذائی را بساز، و از این پس دیگر در مورد کسانی که ستم کردند سخنی ازوساطت مگو که آنان غرق شدنی هستند(37).

نوح به ساختن کشتی پرداخت، هر وقت دسته ای از مردمش از کنار او می گذشتند مسخره اش می کردند، نوح می گفت: امروز شما ما را مسخره می کنید و به زودی ما نیز شما را همینطور مسخره می کنیم(38).

"و اصنع الفلک باعیننا و وحینا و لا تخاطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون"کلمه"فلک" - به ضمه فاء - به معنای سفینه است، چه یک سفینه و چه چند سفینه، به خلاف کلمه"سفینه"که به معنای یک کشتی است، و در مورد چند کشتی می گوییم: سفن، و کلمه"اعین"جمع قله عین است.

صفحه : 336

مراد از خطاب خداوند به نوح(ع): کشتی را پیش چشمان ما و به وحی ما بساز و...

و اگر بپرسی چرا خدای تعالی برای خود، دیدگان بسیاری اثبات کرده و فرموده: به نوح گفتیم که کشتی را در جلو چشم های بسیاری که ما داریم بساز، با اینکه خدای تعالی اصلاچشم ندارد، تا چه رسد به اینکه چشم های بسیاری داشته باشد.

در پاسخ می گوئیم کلمه"عین - چشم"در مورد خدای تعالی به معنای مراقبت و کنایه از نظارت است، و استعمال جمع این کلمه یعنی کلمه"اعین"برای فهماندن کثرت مراقبت و شدت آن است، و ذکر کلمه: "اعین"قرینه است بر اینکه مراد از وحی در کلمه"وحینا"وحی لفظی و بیانی که فرمان"و اصنع الفلک..."با آن نازل شده نیست.

و خلاصه کلام اینکه کلمه"اعین"به ما می فهماند که منظور این نیست که ما به نوح گفتیم کشتی را در تحت مراقبت ما و طبق فرمان لفظی ما بساز، بلکه منظور این است که ما به نوح گفتیم کشتی را در تحت مراقبت ما و طبق هدایت عملی ما و راهنمایی ما بساز، پس مراداز وحی در کلمه"و وحینا"هدایت عملی به وسیله تایید روح القدس است، که به وی اشاره کند به اینکه این کار را اینطور انجام بده و آن دیگری را فلان جور.

و خلاصه همان هدایت عملی که خدای تعالی در مورد تمامی امامان از آل ابراهیم به کار برده، و در باره اش فرموده: "و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة وکانوا لنا عابدین" (1) ، و ما در مباحث سابق به وجود چنین وحیی غیر وحی لفظی اشاره نمودیم، در آینده نیز در تفسیر سوره انبیاء متعرض این بحث می شویم ان شاء الله تعالی.

و معنای اینکه فرمود: "و لا تخاطبنی فی الذین ظلموا"این است که در باره ستمکاران از من چیزی که شر و عذاب را دفع می کند مخواه، و برای برگشتن بلا از آنان شفاعت مکن، زیراقضا و حکمی را که رانده ایم قضای فصل و حکم حتمی است، و با این جمله دو نکته روشن می شود یکی اینکه جمله"انهم مغرقون"کار تعلیل را می کند، حال یا فقط تعلیل جمله"و لاتخاطبنی"، و یا تعلیل مجموع جمله های"و اصنع الفلک باعیننا و وحینا و لا تخاطبنی فی الذین ظلموا"، نکته دیگری که روشن شد این است که جمله"و لا تخاطبنی..."کنایه از شفاعت است.

و معنای آیه این است که: کشتی را زیر نظر، و مراقبت کامل ما و طبق تعلیمی که به تومی دهیم بساز، و از من مخواه که عذاب را از این ستمکاران برگردانم، که قضاء و حکم غرق

............................................ (1)ما به امامان از آل ابراهیم انجام خیرات و اقامه نماز و دادن زکات را وحی کردیم - و هدایت عملی نمودیم - و آن امامان پرستندگانی برای ما بودند."سوره انبیاء، آیه 73"

صفحه : 337

شدن بر علیه آنان رانده شده و این قضاء حتمی بوده و به هیچ وجه برگشت ندارد.

"و یصنع الفلک و کلما مر علیه ملا من قومه سخروا منه قال ان تسخروا منا فانانسخر منکم کما تسخرون"طبرسی - رحمت الله علیه - در مجمع البیان گفته: "سخریه"به معنای این است که انسان کاری را بر خلاف آنچه در باطن دارد انجام دهد، بطوری که هر بیننده ای به کم عقلی انجام دهنده آن کار پی ببرد، و از همین باب است کلمه"تسخیر"چون تسخیر به معنای آن است که کسی را آنقدر با قهر استضعاف کنی که ذلیل شود، و فرق میان سخریه و بازی این است که در سخریه معنای خدعه و نیرنگ و ناقص جلوه دادن طرف می باشد، و معلوم است که طرف بایدموجودی جاندار باشد تا بشود با او نیرنگ کرد به خلاف لعب و بازی که با جمادات نیز ممکن است. (1) و اما راغب در معنای این کلمه در مفرداتش گفته: وقتی گفته می شود"سخرت منه"و همچنین"استسخرته"معنایش این است که من او را مسخره کردم، و در کلام خدای تعالی نیز چند جا استعمال شده یکی در این آیه که می فرماید: "ان تسخروا منا فانا نسخر منکم کماتسخرون فسوف تعلمون"، و یکی دیگر آنجا که می فرماید: "بل عجبت و یسخرون"، و بعضی گفته اند: "رجل سخرة" - به ضمه سین و فتح خاء - یعنی کسی که دیگران را مسخره می کند، و"رجل سخرة" - به ضمه سین و سکون خاء - یعنی کسی که دیگران مسخره اش کرده باشند، و کلمه"سخریه" - به ضمه سین - و همچنین کلمه"سخریه" - به کسره سین - به آن عملی گفته می شود که مسخره کننده در مسخرگی خود استفاده می کند. (2) جمله"و یصنع الفلک"هر چند صیغه مضارع است ولی از نظر معنا کایت حال گذشته است، و معنایش این است که نوح در حالی که کشتی را می ساخت مردم دسته دسته آمده بالای سرش می ایستادند و مسخره اش می کردند، و آن جناب در برابر دعوت الهی خود و اقامه حجت بر علیه آنان همه آن آزارها را تحمل می کرد، بدون اینکه فشل و سستی و انصرافی از خودنشان دهد.

و جمله"و کلما مر علیه ملا من قومه سخروا منه"حال از فاعل"یصنع"است، - که همان نوح(ع)باشد، - و معنای آن این است که نوح(ع)کشتی را

............................................ (1)مجمع البیان، ج 5، ص 159، چاپ ایران. (2)مفردات راغب، ص 232، چاپ ایران.

صفحه : 338

مسخره کردن قوم نوح(ع)، کشتی ساختن او را و جواب آن حضرت به آنان می ساخت در حالی که هر دسته از سران مردم بر او گذشته و مسخره اش می کردند، و کلمه"ملا"در خصوص این جمله، به معنای جماعتی است که مورد اعتنای مردم باشند، (گو اینکه در موارددیگر به معنای درباریان است)و این آیه دلالت دارد بر اینکه مردم زمان نوح(ع) برای مسخره کردن آن جناب دسته دسته می آمدند، و نیز دلالت دارد بر اینکه آن جناب کشتی راپیش روی مردم می ساخته، و محل کارش سر راه عموم مردم بوده است.

"قال ان تسخروا منا فانا نسخر منکم کما تسخرون" - این قسمت از آیه شریفه به منزله جواب از سؤالی تقدیری است، گویا کسی پرسیده نوح در برابر مسخرگی های کفار چه گفت؟در پاسخ فرموده: نوح گفت: اگر شما ما را مسخره می کنید ما نیز شما را مسخره خواهیم کرد.و به همین جهت جمله مزبور را بدون حرف عطف آورد تا معلوم کند که معطوف به ما قبل نیست، بلکه مربوط به سؤالی مقدر است.

در جمله مورد بحث نفرمود: "ان تسخروا منی فانی اسخر منکم - اگر شما مرا مسخره کنید من(نیز)شما را مسخره می کنم"تا هم از خود دفاع کرده باشد و هم از مؤمنین و گروندگان به خود، و چه بسا از همین تعبیر فهمیده شود که آن جناب در ساختن کشتی از اهل و گروندگان خود کمک می گرفته و در هنگام گفتن این سخن، یارانش نیز حضور داشته اند، و سخریه کفارسخریه آنان نیز بوده، در نتیجه کلام این ظهور را دارد که کفار گروه گروه از کارگاه نوح عبورمی کرده اند و در حالی که آن جناب و یارانش مشغول ساختن کشتی بودند، مسخره اش کرده و نسبت جنون و حواس پرتی به او می دادند، پس هر چند کفار در استهزایشان جز از نوح نامی نبردند، و لیکن استهزای آنان شامل مؤمنین به آن جناب نیز می شده.

صرف نظر از این ظهور، طبع و عادت نیز اقتضاء می کند که کفار، پیروان آن جناب را نیزاستهزاء کنند، همانطور که خود او را مسخره می کردند، برای اینکه نوح و پیروانش اجتماع واحدی بودند که معاشرت آنان را به یکدیگر مرتبط می کرده، هر چند که مسخره کردن پیروان آن حضرت در حقیقت مسخره کردن خود آن جناب بود، اما چون اصل و پایه ای که دعوت به توحیدقائم به آن بود همان نوح(ع)بود، و لذا گفته شد: "سخروا منه - او را مسخره کردند".

و نفرمود: "سخروا منه و من المؤمنین - او و مؤمنین را مسخره کردند".

در این آیه سؤالی به ذهن می آید، و آن این است که اگر سخریه عمل زشتی است چرانوح(ع)به کفار فرموده ما شما را مسخره می کنیم، و اگر بد نیست چرا آیه کفار راملامت می کند بر اینکه نوح را مسخره می کردند؟جوابش این است که آنچه از سخریه زشت است ابتدائی آن است و اما اگر جنبه مجازات و تلافی باشد آن هم در جائی که فایده ای عقلائی

صفحه : 339

از قبیل پیشبرد هدف و اتمام حجت بر آن مترتب شود زشت نیست و به همین جهت قرآن کریم در جای دیگر سبت سخریه را به خود خدای تعالی داده و فرموده: "فیسخرون منهم سخر الله منهم و لهم عذاب الیم" (1).

نکته دیگری که در آیه مورد بحث است این است که با آوردن جمله"کما تسخرون"مماثلت و به یک اندازه بودن سخریه را معتبر فرموده است.

............................................ (1)آنان را مسخره می کنند خدای تعالی هم ایشان را مسخره می کند، و برای ایشان است عذابی دردناک."سوره توبه، آیه 79" (2)مجمع البیان، ج 5، ص 159، چاپ ایران.

صفحه : 373

کشتی سازی نوح(ع)

از آیات سوره هود بر می آید که خدای تعالی به آن جناب دستور داد تا کشتی را با تاییدو تسدید او بسازد، و آن جناب شروع به ساختن آن کرد، که مردم دسته دسته از محل کار آن جناب گذشته و او را مسخره می کردند، چون کشتی آب می خواهد، و کشتی سازی باید در لب دریا باشد، و آن جناب این کار را در بیابانی بدون آب انجام می داد، و همین باعث می شد که مردم او را مسخره کنند، و آن جناب در پاسخشان می فرمود اگر امروز شما ما را مسخره می کنیدبه زودی خواهید دید که ما شما را مسخره می کنیم و به زودی خواهید فهمید که کسی که دچارعذاب گردد خوار و ذلیل و بیچاره می شود، و عذابی که می آید عذابی است مقیم و غیرقابل زوال و نیز از دو سوره هود و مؤمنون بر می آید که خدای عز و جل برای نزول آن عذاب،علامتی قرار داده بود و آن این بوده که آب از تنوری بالا می زند.

نزول عذاب و آمدن طوفان

:نوح(ع)همچنانکه از سوره هود و مؤمنون استفاده می شود مشغول ساختن کشتی بود تا اینکه آن را به اتمام رسانید و امر خدای تعالی مبنی بر نزول عذاب صادر شد، و آن تنور شروع به جوشیدن کرد، در این هنگام خداوند متعال به آن جناب

صفحه : 374

وحی فرستاد که از هر حیوان یک جفت نر و ماده سوار کشتی کند و نیز اهل خود را به جزافرادی که مقدر شده بود هلاک شوند یعنی همسرش که خیانت کار بود و فرزندش که از سوارشدن امتناع ورزیده بود و نیز همه آنهایی که ایمان آورده بودند سوار کند.و از سوره قمر بر می آیدهمینکه آنها را سوار کرد خدای تعالی درهای آسمان را به آبی ریزان باز کرد، و زمین را به صورت چشمه هایی جوشان بشکافت،آب بالا و پایین برای تحقق دادن امری که مقدر شده بوددست به دست هم دادند.و نیز از سوره هود استفاده می شود که رفته رفته آب زمین را فرا گرفت و بالا آمد و کشتی را از زمین کند، کشتی در موجی چون کوههای بلند سیر می کرد، و طوفان همه مردم روی زمین را فرا گرفت و همه را در حالی که ستمگر بودند هلاک کرد، و خدای تعالی به آن جناب دستور داده بود همینکه در کشتی مستقر شدند خدا را در برابر این نعمت که از شر قوم ستمکار نجاتشان داد حمد بگویند و در پیاده شدن ازاو برکت بخواهند، و نوح(ع)گفت: الحمد لله الذی نجانا من القوم الظالمینو نیز گفت:رب انزلنی منزلا مبارکاو انت خیر المنزلین (2).

پایان یافتن داستان و پیاده شدن نوح و همراهانش به زمین

:بعد از آنکه طوفان به دلیل آیه 77 سوره صافات عالم گیر شده و مردم روی زمین همه غرق شدند، خدای تعالی به زمین فرمان داد تا آب خود را ببلعد، و به آسمان نیزفرمان داد تا از باریدن بایستد، آب از ظاهر زمین کاسته شد، و کشتی بربالای کوه جودی قرار گرفت و فرمانو قیل بعدا للقوم الظالمین - دوری باد برعلیه ستمکارانصادر شد، آنگاه خدای تعالی به نوح وحی کرد که: ای نوح!از کشتی پایین آی و باسلامی از ناحیه ما و برکاتی بر تو و امت هایی که با تواند پیاده شو، که بعد از این طوفان، دیگر هیچگاه دچار طوفانی عالم گیر نخواهند شد چیزی که هست بعضی از این نجات یافتگان امت هایی هستند که خدا در دنیا از متاع های زندگی دنیا برخوردارشان می کند، و سپس عذابی دردناک آنان را فرا می گیرد، پس نوح و همراهان او از کشتی خارج شده ودر زمین قرارگرفتند و خدا را به توحید و اسلام پرستیدند، و زمین را به ارث دست به دست به ذریه های خودسپردند، و خدای سبحان تنها ذریه نوح را باقی گذاشت.(3)

............................................ (1 و 2)سپاس خدای را که ما را از قوم ستمکار نجات داد، پروردگارا مرا در جایگاه با برکتی فرود آرکه تو بهترین فرود آورندگانی.سوره مؤمنون، آیه 28 و 29 (3)با استفاده از سوره هود و صافات.

صفحه : 362

بحث روایتی(روایاتی در مورد داستان نوح و قوم او، در ذیل آیات شریفه گذشته)

در الدر المنثور است که اسحاق بن بشر و ابن عساکر هر دو از ابن عباس روایت کرده اندکه گفت: قوم نوح(ع)آن جناب را کتک می زدند(تا از حال می رفت)پس او را درنمدی می پیچیدند، و به خیال اینکه جان داده، به درون خانه اش می انداختند، ولی او به حال می آمد و دوباره برای دعوت آنان از خانه بیرون می شد، و این وضع همچنان ادامه داشت تااینکه از ایمان آوردن قومش مایوس گشت، در این زمان بود که مردی با فرزندش نزد وی آمد درحالی که آن مرد به عصایی تکیه داشت و به پسرش رو کرد و گفت: پسرم مواظب باش که این

صفحه : 363

پیر مرد تو را فریب ندهد.پسر گفت پدر جان عصایت را در اختیارم بگذار تا آن را بر بدن این پیر مرد آشنا سازم.پدر قبول کرد، و عصا را به پسر داد و گفت: مرا روی زمین بنشان و برو.پسرپدر را روی زمین نشانید و به طرف نوح(ع)رفت و عصا را به فرق سر آن جناب زد، سرآن جناب شکافت، و خون روان گشت.

نوح(ع)گفت: پروردگارا می بینی که بندگانت با من چه معامله ای می کنند، پس اگر به ایشان احتیاج داری هدایتشان کن، و اگر چنین نیست پس به من صبر و توانائی بده تا بین من و آنان حکم کنی، که تو بهترین حکم کنندگانی خدای تعالی به آن جناب وحی فرستاد که دیگر منتظر هدایت قومت مباش و او را از اینکه قومش ایمان بیاورند مایوس کرد و به وی خبر داد که حتی در پشت پدران و رحم مادران ایشان نیز مؤمنی پدید نخواهد آمد: "و اوحی الی نوح انه لن یؤمن من قومک الا من قد امن فلا تبتئس بما کانوا یفعلون"ای نوح به یقین بدان که دیگر تا قیامت کسی جز آنها که ایمان آورده اند ایمان نخواهند آورد، پس دیگر غم مخور و به ساختن کشتی بپردازد.

نوح(ع)پرسید: پروردگارا کشتی چیست؟خطاب رسید خانه ای است که ازچوب ساخته می شود، بطوری که بتواند روی آب به حرکت در آید، این کار را بکن که به زودی اهل معصیت را غرق می کنم، و زمینم را از لوث وجودشان پاک می سازم. نوح(ع)پرسید: پروردگارا آب کجا است؟فرمود: من بر هر چه بخواهم قادرم (1).

و در کافی به سند خود از مفضل روایت کرده که گفت: در آن ایام که امام صادق(ع)برای دیدن ابی العباس به کوفه تشریف آورده بود، در خدمت حضرتش بودم، همینکه به"کناسه"رسیدیم فرمود: اینجا بود که عمویم زید که خدایش رحمت کند به دارآویخته شد، امام(ع)از آنجا گذشت تا رسید به"بازار زیتون فروشان"که در آخر آن بازار سراج ها(زین سازان)بود، امام در آنجا پیاده شد، و به من فرمود: پیاده شو که مسجد کوفه سابق در این محل بوده یعنی آن مسجدی که آدم نقشه اش را ریخته بود، و من دوست ندارم درچنین مکانی سوار بر مرکب داخل شوم.عرضه داشتم: چه کسی آن نقشه را بهم زد؟فرمود: امااولین باری که آن نقشه بهم خورد، زمانی بود که طوفان نوح رخ داد و سپس اصحاب کسری و نعمان آن را تغییر دادند، و بعد از آنها نیز زیاد بن ابی سفیان آن را دگرگون ساخت.پرسیدم مگرشهر کوفه و مسجدش در زمان نوح(ع)وجود داشت؟فرمود: بله ای مفضل، منزل نوح و قوم او در قریه ای بوده که با فرات یک منزل راه فاصله داشته، و این قریه در سمت مغرب کوفه

............................................ (1)الدر المنثور، ج 3، ص 327، چاپ ایران.

صفحه : 364

واقع بوده.

و نیز فرمود: نوح مردی نجار بود، که خدای تعالی او را به نبوت برگزید، و نوح(ع)اولین کسی بود که کشتی ساخت، سفینه ای درست کرد که بر روی آب راه می رفت.و نیز فرمود: نوح در میان قومش نهصد و پنجاه سال دعوت به توحید کرد، و آنان وی رامسخره و استهزاء می کردند، و آن جناب وقتی چنین دید نفرینشان کرد و عرضه داشت: "رب لاتذر علی الارض من الکافرین دیارا انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لا یلدوا الا فاجراکفارا" (1).

خدای تعالی به آن جناب وحی فرستاد که سفینه ای بسیار بزرگ و جادار بساز و درساختنش عجله کن، پس نوح نیز در مسجد کوفه به ساختن آن سفینه پرداخت، و چوبها را خودمی آورد و می تراشید، تا آنکه(از ناحیه خدای تعالی)چوب برایش آوردند، تا از ساختن آن فراغت یافت.

مفضل می گوید: در این هنگام وقت ظهر شد، و نماز ظهر سخنان آن جناب را قطع کرد، امام برخاست و نماز ظهر و عصر را خواند، و از مسجد بیرون رفته متوجه سمت چپ خود شدو با دست خود به محلی به نام"دار الدارین"اشاره کرد، و آن محل خانه ابن حکیم بود، که بعدها بستر آب فرات شد، و سپس به من فرمود: ای مفضل قوم نوح در همین جا بت های خود رانصب کرده بودند، و نام آنها"یعوق"و"نسر"بود، آنگاه امام(ع)به طرف مرکب خود رفت و سوار شد.

من گفتم فدایت شوم، نوح کشتی خود را در چه مدتی ساخت؟فرمود: در دو"دور".

عرضه داشتم: هر دوری چند سال است؟فرمود هشتاد سال.عرضه داشتم: عامه می گویند درپانصد سال آن را تمام کرد؟ فرمود: چنین چیزی نیست، و چگونه ممکن است پانصد سال طول کشیده باشد با اینکه خدای تعالی فرموده: "کشتی را به وحی ما، یعنی به دستوری که ما به تووحی می کنیم بساز".می گوید: عرضه داشتم: حال بفرمایید معنای جمله"حتی اذا جاء امرناو فار التنور"چیست؟و بفرمایید این"تنور"کجا و چگونه بوده است؟فرمود: تنور مذکور در خانه پیر زنی مؤمن بود، و خانه او در پشت محراب مسجد، سمت راست قبله مسجد واقع شده بود.

پرسیدم در کجای مسجد فعلی واقع بوده؟فرمود: در زاویه باب الفیل امروز.آنگاه پرسیدم: آیاشروع جوشش آب از همین تنور بوده؟فرمود: آری خدای عز و جل می خواسته قوم نوح نشانه آمدن

............................................ (1)سوره نوح، آیه 26 و 27.

صفحه : 365

عذاب را ببینند، بعد از نشان دادن این آیت، بارانی بر آن قوم بارید که بطور حیرت انگیزی نازل می شد، و آنچه چشمه بر روی زمین بود نیز به جوشش در آمد، و خدای تعالی آن قوم را غرق نموده، نوح و کسانی را که در کشتی با او بودند نجات داد... (1)

............................................ (1)بحار الانوار، ج 11، ص 331، چاپ جدید، تفسیر عیاشی، ج 1، ص 144، حدیث 19.

مؤلف: این حدیث که ما قسمتی از آن را با طول و تفصیلش نقل کردیم خیلی ارتباطبه بحث تفسیری نداشت چیزی که هست ما آن را به عنوان نمونه ای از روایات بسیاری که دراین جزئیات از طرق شیعه و اهل سنت وارد شده آوردیم، و نیز به این منظور نقل کردیم تا برای خواننده در فهم داستانهای آیات مورد بحث کمکی از ناحیه روایات شده باشد.

و در این روایت از جمله"و اصنع الفلک باعیننا و وحینا..."استفاده شده که نوح(ع)کشتی را در کمتر از پانصد سال ساخته، و روایت، نام زیاد را به ابن ابی سفیان اضافه کرده(با اینکه به اعتقاد ما زیاد ولد زنا بوده و پدرش معلوم نبود)، اما شاید لفظ ابی سفیان کلام امام نبوده و راوی آن را از پیش خود اضافه کرده باشد.

و در همان کتاب به سند خود از"رزین اسدی"از امیر المؤمنین(ع)روایت کرده که فرمود: "وقتی نوح(ع)از ساختن کشتی فارغ شد، میعاد و وعده عذابی که بین او و پروردگارش معین شده بود تا قوم او با آن عذاب هلاک شوند فرا رسید و آن تنور معین که بر حسب آن میعاد می بایست در خانه آن زن فوران کند فوران کرد، زن به نوح خبر داد که تنوربه فوران در آمده، نوح(ع)برخاست و با مهر مخصوص خود آن را مهر کرد، آنگاه آب بالا آمد و به برکت آن مهر روی هم ایستاد و گسترده نشد و نوح هر کسی را که می خواست برکشتی سوار کند سوار کرد، و هر کسی را که می خواست بیرون کند بیرون کرد، آنگاه به سراغ مهر خود رفت، و آن را از تنور کند، که ناگهان ریزش آسمان و جوشش زمین شروع شد و خدای تعالی در این باره فرموده: "ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر، و فجرنا الارض عیونا فالتقی الماء علی امر قد قدر، و حملناه علی ذات الواح و دسر" (2).

آنگاه فرمود: نجاری نوح و ساختن کشتی در وسط مسجد شما واقع شد، و مساحت مسجد شما از مساحتی که در زمان نوح داشته هفتصد ذراع کاسته شده.

مؤلف: اینکه فوران تنور نشانه نزدیک شدن عذاب بوده تنها در این حدیث نیامده بلکه

صفحه : 366

در روایاتی چند از طرق شیعه و سنی نقل شده است، و سیاق آیه شریفه"فلما جاء امرناو فار التنور قلنا احمل فیها..."خالی از این ظهور نیست که فوران تنور، خود عذاب نبوده، بلکه میعاد آن بوده، به عبارت ساده تر اینکه از سیاق، آن فهمیده می شود که خدای تعالی قبلا به آن جناب خبر داده بوده که هر زمانی که فلان تنور فوران کرد بدان که نزول عذاب نزدیک شده است.

............................................ (2)ما، درهای آسمان را به آبی پر پشت گشودیم،و زمین را به چشمه هایی جوشان شکافتیم، پس آب بالا و پایین به هم پیوست تا امر تقدیر شده محقق شود،و ما نوح را بر تخته چوبها که به وسیله میخ به هم متصل شده بود سوار کردیم. سوره قمر، آیات 11 - 13"

کلمات کلیدی
آیات  |  وحی  |  خدا  |  تعالی  |  نوح  |  قوم  |  کشتی  |  سخریه  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : mitra تاریخ : 1393/07/19

عالی توضیح داده